دستيابي به آرامش واقعي يكي از خواسته هاي هميشگي بشر بوده است و دراين راستا انسان در طول تاريخ تلاشها و رنج هاي بسياري را به جان دل پذيرفته است. بي شك بخش وسيعي از تلاش هاي علمي بشر و كشف راز هاي ناگشوده جهان طبيعت به منظور دسترسي به امكاناتي بوده است كه آرامش و آسايش را براي انسان به ارمغان آورد ازسوي ديگر مطالعات آكادميك و تحقيقات روانشناسي پيرامون آرامش و اضطراب و عوامل و موانع هريك بخش قابل توجهي از پژوهش هاي علوم انساني را به خود اختصاص داده است.
درسالهاي اخير كوشش هاي زيادي در زمينه روان درماني افرادي كه دچار بيماري هاي رواني و اضطراب هاي شخصيتي و عدم تعادل آن هستند، انجام شده است و در اين زمينه روش هاي مختلفي براي روان درماني پديد آمده است كه هيچ كدام موفقيت مورد انتظار را در ازميان بردن يا پيشگيري ازبيماري هاي رواني كسب نكرده است. برخي از تحقيقات نشان مي دهد كه ميانگين درمان از 70 درصد تجاوز نمي كند. وانگهي حال عده اي از بيماران پس از روان درماني گاه بدتر هم شده و يا بيماري پس ازمدتي بازگشته است. از اين رو روانشناسان به دنبال يافتن علت اين امر برآمدند و ازطريق آمارگيري به اين نتيجه رسيدند كه مهمترين عامل در درمان
بيماري هاي رواني "دين " است و درصد بهبودي بيماراني كه معتقد به دين هستند بسيار بيشتر از ديگران است. لذا آنان بر اين باورند كه "ايمان بدون شك موثرترين درمان بيماري هاي رواني بويژه اضطراب و افسردگي است. " ويليام جيمز فيلسوف و روان شناس آمريكايي مي گويد: "ايمان نيرويي است كه بايد براي كمك به انسان در زندگي وجود داشته باشد. فقدان ايمان زنگ خطري است كه ناتواني انسان را در برابر سختي هاي زندگي اعلام مي دارد. "
كارل يانگ روان كاو مي گويد: "درطول سي سال گذشته افراد زيادي از مليت هاي مختلف جهان متمدن با من مشورت كردند و من صد ها تن از بيماران را معالجه و درمان كرده ام اما از ميان بيماراني كه در نيمه دوم عمر خود به سرمي برند (يعني از سي و پنج سالگي به بعد) حتي يك بيمار را نيز نديدم كه اساساً مشكلش نياز به گرايش ديني در زندگي نباشد. به جرأت مي توانم بگويم كه تك تك آنان به اين دليل قرباني بيماري رواني
شده اند كه آن چيزي را كه اديان موجود در هر زمان به پيروان خود مي دهند نداشتند و تك تك آنان فقط وقتي به دين و ديدگاه هاي ديني بازگشته بودند به طور كامل درمان شدند. "
بنابراين حتي جوامع غربي هم متوجه شده اند كه براي درمان بيماري هاي روحي بايد به دين پناه برد و چون دين اسلام خاتم اديان و اكمل اديان است پس منشأ اصلي آرامش را بايد در آن جست. قرآن كريم كه بزرگترين معجزه پيامبراكرم(ص) است و تمام آنچه را كه بشر براي هدايت نياز داشته ودر آن آمده است، كامل ترين نسخه براي آرامش روح است. از اين رو بر آنيم تا با نگاهي اجمالي ديدگاه قرآن را در مورد آرامش روحي ورواني و راه هاي رسيدن به آن را مورد بررسي قرار دهيم.
ايمان عبارت است از باور و تصديق قلب به خدا و رسولش،آن چنان باور وتصديقي كه هيچ گونه شك و ترديدي بر آن وارد نشود. تصديق مطمئن و ثابت و يقيني كه دچار لرزش وپريشاني نشود و خيالات و وسوسه ها در آن تأثير نگذارد و قلب و احساس در رابطه با آن گرفتار ترديد نباشد.
در قرآن در سوره مباركه فتح مي خوانيم : "هوالذي انزل السكينه في قلوب المؤمنين ليزدادوا ايمانا مع
ايمانهم... ". "اوكسي است كه آرامش را در دل هاي مؤمنان نازل كرد تا ايماني به ايمان شان بيافزايند... ". اولين برداشتي كه صورت مي گيرد اين است كه بدون ايمان، آرامش روحي ورواني وجود ندارد. يا حداقل اينگونه
مي توان گفت كه يكي از عوامل ايجاد آرامش دارابودن ايمان به خدا مي باشد. به تعبير علامه طبا طبايي "ظاهراً مراد از سكينت در اين آيه آرامش و سكون نفس و اطمينان آن، به عقائدي است كه به آن ايمان آورده و لذا نزول سكينت را اين دانسته كه ''ليزدادوا ايمانا مع ايمانهم'' تا ايماني بر ايمان سابق بيفزايند. پس معناي آيه اين است كه: خدا كسي است كه ثبات واطمينان را لازمة مرتبه اي از مراتب روح است در قلب مؤمن جاي داد تا ايماني كه قبل از نزول سكينت داشته بيشتر وكامل تر شود. "
يقيناً داشتن آرامش در زندگي نخستين چشمه خوشبختي است وكسي كه از اين نعمت محروم باشد از نعمت خوشبختي نيز محروم است وهيچگاه طعم خوشبختي را نخواهد چشيد. انسان بي ايمان در دنيا با انديشه وافكار موهوم و با نگراني هاي فراوان دست به گريبان است. ولذا دائما در درون خود دچار پيكاري بزرگ است و هميشه هم در انتخاب مسير زندگي ودر تصميم گيري هايش دچار سر در گمي است. ولي بر خلاف آن انسان با ايمان از همة اين ها آسوده است و همة افكار واهداف و انديشه ها را تحت لواي يك هدف گرد آورده است و فقط به خاطر آن تلاش مي كند و به سوي آن مي شتابد وآن عبارتست از خشنودي خداي متعال. ديگر كاري به اين ندارد كه مردم از او خشنود باشند يا بر او خشم گيرند. و لذا هيچ وقت سردر گم نيست و هميشه در يك آرامش روحي به سر مي برد.
راجع به ايمان و فوايد آن در قرآن آيات فراواني وجود دارد، ولي چون در اينجا بحث ما روي عوامل آرامش دور مي زند .لذا نمي توان به صورت مبسوط به اين موضوع پرداخت. با اين حال جا دارد به يكي از آيات كه با بحث ما ارتباط دارد اشاره كنم :
آية "الذين آمنوا ولم يلبسوا ايمانهم بظلم اولئك لهم الامن وهم مهتدون " .'' (آري) آنها كه ايمان آوردند،وايمان خود را با شرك وستم نيالودند، ايمني تنها از آن آنهاست وآنها هدايت يافتگانند''.
اين آيه متضمن يك تأ كيد قوي است زيرا مشتمل است بر اسنادهاي متعددي كه همگي آنها در جمله اسميه است. به تعبير علّامه طباطبايي نتيجة اين تأكيدهاي پي در پي اين است كه نبايد به هيچ وجه در اختصاص (امنيّت)و(هدايت)براي مؤمنين شك وترديد داشت واين آية شريفه هم دلالت مي كند براينكه امنيّت (آرامش) و هدايت از خواص وآثار ايمان است. البته به شرط اينكه روي اين ايمان با پرده هايي مثل شرك و ستم پوشيده نشود. و مراد از ظلم در اين آيه به معناي چيزهايي است كه براي ايمان مضرّ بوده و آن را فاسد و بي اثر مي سازد. كه اكثر مفسرين آنرا شرك دانسته واين را از آية(انّ الشرك لظلم عظيم) استفاده كرده اند.
به هر حال با توجه به اين آيات و آيات ديگر مي توان به اين اصل مهم رسيد كه: امنيت وآرامش روحي تنها موقعي به دست مي آيد كه در جوامع انساني دواصل حكومت كند، ايمان و عدل اجتماعي.
بگر پايه هاي ايمان به خدا متزلزل گرددواحساس مسئوليت در برابر پروردگار ازميان برود و عدالت اجتماعي جاي خود را به ظلم و ستم بسپارد،امنيت در چنان جامعه اي وجود نخواهد داشت و به همين دليل با تمام تلاش و كوششي كه جمعي از انديشمندان جهان براي برچيدن بساط نا امني هاي مختلف در دنيا مي كنند روز به روز فاصلة مردم جهان از آرامش وامنيت واقعي بيشتر مي گردد. دليل اين وضع همان است كه در آيه فوق اشاره شده. پايه هاي ايمان لرزان و ظلم جاي عدالت را گرفته است. تأثير ايمان در آرامش و امنيت روحي براي هيچكس جاي ترديدنيست همانطور كه ناراحتي وجدان وسلب آرامش رواني به خاطر ارتكاب ظلم بر كسي پوشيده نمي باشد.
نظرات شما عزیزان: